به نام حق*
ديشب آهسته به من گفت
اي خوشا آنكه كنون آزاد است
واي بر حال دل مرغ پريش
كه گرفتار كف صياد است
گفتمش زين سخنان لب بر بند
واي به حال من و تو امروز است
هدف ماست حقيقت گفتن
عاقبت شيوه ما پيروز است 1
از همه بزرگواراني كه اين جلسه را سامان دادند و از همه روزنامه نگاراني كه حرمت قلم و انديشه را پاس داشتند و با فراخوان خويش اين جلسه را برقرار كردند و نيز ديگر عزيزاني كه از ميان فعالان مدني و اجتماعي در اين جلسه حضور يافتند از طرف خانواده سپاس گذاري و قدر داني مي كنم .
همچنين از هيئت مديره انجمن صنفي روزنامه نگاران سپاس گذاريم كه امكان برگزاري اين جلسه را فراهم كردند. پدرم در بيست و پنج سال گذشته از سال 1360 تاكنون همواره به عنوان نويسنده ، عضوي از خانواده بزرگ مطبوعات بود و امروز نيز يك سال محكوميتي كه ظاهرا به دليل آن زنداني شده است براي مقالاتي است كه در روزنامه هاي معتبر كشور نوشته است.
ما بارها اعتراض خود را به جهت زنداني كردن پدرم از طريق وكيل محترم و خانواده اعلام كرده ايم. پدرم همچنان با حكم يكساله در زندان است اما براي پرونده ديگري در مورد اقدامات يك نهاد مدني (انجمن دفاع از حقوق زندانيان )تحت بازجويي و فشار در سلول بسته است و از انتقال وي به بند عمومي يا آزادي به قيد وثيقه اي كه بازپرس پرونده تعيين كرده خودداري مي شود و ما به اين وضعيت معترضيم .
پدرم در يك ملاقات بسيار كوتاه بيست دقيقه اي كه به صورت كابيني داشتيم اعلام كردند كه با افتخار و سربلندي آماده دفاع علني در يك دادگاه صالحه هستند و خواستار برگزاري هرچه سريعتر چنين دادگاهي بر اساس اصل 168 قانون اساسي شدند .
پدرم خود را زنداني قلم و انديشه و عمل صالحش (فعايت مدني ، مطبوعاتي و حقوق بشري ) مي داند . ديروز در سالي كه كه نام "امنيت و وحدت" گرفته بود به اتهام نوشتن مقالاتي كه گويا خواب عده اي را پريشان كرده بود به زندان محكوم شد و امروز در سالي كه اتحادملي و انسجام اسلامي نام دارد دوباره به اتهامات همان پرونده ها محكوم و راهي زندان مي شود و البته در واقع اتهام اصلي امروز اوكه مربوط به پرونده ديگري است ايفاي نقش به عنوان يك ناظر بيدار جامعه مدني بر اعمال حكومت و تهيه گزارش از زندانها و نگارش وضع متهمان و تلاش براي كاستن از آلام محكومين و متهمان است . متاسفم نام هايي كه براي اين سالها انتخاب شده با بي مسووليتي برخي افراد به اسامي بي مسمايي تبديل شده است و درست در همين سالها حقوق افراد ضايع مي شود.
پدرم در ملاقات كوتاه خود نيز دغدغه هاي فراتر از خويش داشت :نگران بازداشت دانشجويان بود و از اينكه در اين مدت حكم اعدام براي افرادي صادر شده يا به اجرا در امده سوال مي كرد .او حتي در زندان ناظر هوشمندي بر عملكرد زندانبانان و حاكمان بود و اين دغدغه نه دغدغه اي جديد كه موضوعي هميشگي براي او بود. او از گذشته ابزار زندان را ناكارامد مي دانست . ديشب تورقي در دفترخاطرات پدرم كردم و دست نوشته هاي او را پس از آزادي از زندان پيشين مرور مي كردم. ديدم او چه در درون و چه در بيرون از زندان همواره نگران رفتارهاي كساني بود كه حقوق انسانها را ناديده گرفته و مي گيرند. او براي انسانها فارغ از موقعيتشان به عنوان متهم يا محكوم و بدون توجه به مرام و مسلكشان حرمت و كرامت و حقوق قائل بود و از اين رو در روز پس از آزادي از زندان قبلي نوشته است :
" اگر خوشحالي ام را در اثر خوشحال شدن خانواده ام صرف نظر كنم چگونه مي توان خوشحال بود در حالي كه بسياري از افراد زنداني هستند ؟ انديشمنداني وارسته اي چون دكتر آغاجري (كه در زندان مضاعف به سر مي برد و سي كيلومتر دورتر از همدان زنداني است كه براي خانواده او هم دشوار است )و آقاي يوسفي اشكوري،پزوهشگران زبده اي چون عباس عبدي و حسين قاضيان ،حقوقداناني چون دادخواه ، سلطاني و زر افشان ، دوستاني چون اكبر گنجي ، برجستگان جنبش دانشجويي ..،طبرزدي و كسان ديگري مانند آقايان صدر و رستمخاني كه زندان خود را هم در شهرستاني دور از شهر خود مي گذرانند . سيامك پورزند روزنامه نگار سالخورده ، آقاي اشراقي روزنامه نگار جوان و مستعد و بسياري افراد ديگر كه ياد آنها از قلم مي افتد يا بسياري از افراد ديگر كه متاسفانه نمي شناسم ، در بند هستند . در حال حاضر (اشاره به سال 1381) 110 روزنامه نگار در دنيا زنداني هستند چگونه مي توان خرسند بود ؟ تنها خوشحالي من رفع حصر از حضرت ايت الله منتظري بود احساسم مانند كسي است كه از سلول انفرادي به بند عمومي منتقل مي شود .
روش زندان براي مقابله با انديشه ي مخالف روش پوسيده اي است و در دنياي امروز اين چاقو برندگي ندارد ....بايد بفهمند كه زور زندان تاكنون در هيچ جاي دنيا جواب نداده .امروز كشورهايي هستند كه حكومتشان عمر 200-300 ساله دارد عموما دموكراتيك هستند و به همين دليل مانده اند و به آينده خود هم اطمينان دارند اما كشورهايي كه با زور و زندان اداره شده اند كدامشان دوام داشته و براي خود آينده اي مي بيند؟ جمهوري اسلامي از اين شانس استثنايي برخوردار است كه برامده از انقلاب عظيمي بوده و سازوكارهاي دموكراتيك در قانون اساسي آن تعبيه شده .كاش نگذارند اين شانس بي اعتبار شود .زنداني كردن براي هيچ حكومتي افتخار نيست و اميدوارم مسوولان قضايي قدري دور انديشانه تر عمل كنند .... من از زندان پشيمان نيستم و از كسي هم كينه به دل ندارم. اگر براي پيشبرد دموكراسي و معنويت در ايران لازم باشد حاضرم به زندان بازگردم...."
اكنون او به زندان باز گشته است براي همان دموكراسي و معنويت و با همان اعتقادات و البته استوارتر.
متاسفانه در روزهاي گذشته بر برخي مطبوعات به جهت پوشش اخبار پدرم فشار وارد شده است و همين سطح محدود اطلاع رساني را برنمي تابند و سعي دارند همان گونه كه پدرم را در زندان ايزوله كرده اند در جامعه نيز چنين كنند. اما برگزاري همين جلسه –حتي اگر در مطبوعات بازتابي نيابد – نشان از آن دارد كه ياد باقي، باقي است . پدرم در زندان هرگز كسي را از ياد نمي برد ،هيچ زنداني را از قلم نمي انداخت و غمخوار همه بود.
گرم ياد آوري يا نه
من از يادت نمي كاهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
كه مي گيرد سايه ها رنگ سياهي
تو را من چشم در راهم
-------
1-شعر از فضل الله صلواتي در زندان
* متن سخنان مريم باقي در انجمن صنفي روزنامه نگاران
Subscribe to:
Comment Feed (RSS)
|