به زندان و در بندیان این سرود
عمادی چو باقی به فکرانه بود
به نام به گام و به جان و قلم
به دریای بی انتها چون بلم
به فکر اندرش حق زندانیان
نترسید از آن حیله آمران
اگر بر قلم می رود ظلم وکین
عماد قلم رو به رویش ببین
چو تعداد زندانیان شد فزون
چو مطبوعه ها یک به یک سر نگون
به باقی چو حامی نیاید سکوت
ز روز ازل شد بدینسان هبوط
اگر این قلم ناله ای سر نداد
بدان رنج دوران به زندان فتاد
به زندان همی اعتراض مدام
گهی با قلم باقی اش باکلام
عماد اعتصابی کند بر غذا
چنین باشدش رسم اهل قضا
خداوند عالم به یاری رسد
عماد قلم را صدا می رسد
منبع: وبلاگ اسماعیل آزادی
|