دو - سه ماه قبل یکی از دوستان مصاحبه ای با عماد الدین باقی تدارک دیده بود درباره ویژه نامه مشروطه از من هم خواست و با هم رفتیم دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان در میدان فاطمی. عماد الدین باقی هم تحصیلات حوزوی دارد و هم فوق لیسانس جامعه شناسی. مطالعاتی هم در زمینه تاریخ ایران و مشروطه دارد که موجب شد برای برخی سوالات پیش او برویم. وی معتقد است که روشنفکران ایران اکثرا غیرلائیک بوده اند و نقش روحانیون و روشنفکران چندان تفاوتی در مشروطه نداشته است.اکثرا هم می دانسته اند چه می خواسته اند. که در تمام این زمینه ها با او جدل کردیم و البته مصاحبه فوق الذکر که به علت وقت کم چندان هم خوب نشد، در جایی که قرار بود چاپ شود، نشد و نمی دانم الان چه شده است؟
به هرحال در حین مصاحبه حال آشفته ای داشت. روزهایی بود که دختر و همسرش محاکمه می شدند، خودش را تهدید به زندان کرده بودند و طرح مبارزه با اراذل و اعدام آنها هم خیلی داغ بود. در همین اثنا مادر یکی از کسانی که به عنوان اراذل و اوباش دستگیر شده بود، تماس گرفت و ظاهرا گریه می کرد و کمک می خواست...(چون آقای باقی رییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان هم هست). وقتی منشی، تلفن را به او داد خیلی منقلب شد، معلوم بود واقعا رنج می کشد حالت بغض گرفت و می گفت آخه من به این مادر چه بگویم؟... قرار بود دو - سه روز دیگر اعدام شود! بدون محاکمه و وکیل و.... بالاخره آقای باقی یک راهنمایی هایی به آن مادر کرد.... بعد از تلفن هم درباره بازجویی اش گفت و این که تهدیدش کرده اند که زندانی ات می کنیم... به بازجو گفته بود: تو از زندان می ترسی و این همه تهدید می کنی! من که قبل از انقلاب رفته ام بعد از انقلاب هم رفته ام و قبل از انقلاب هم با کفن توی تظاهرات شرکت می کردم... من که ترسی ندارم تازه نشانه مظلومیت ما هم هست!....
خبر داشتم ولی آنجا بود که حس کردم واقعا درد حقوق بشر دارد... چون خیلی وقتها ما و روشنفکران و... سالها و سالها و کتابها و مقالات دم از حقوق بشر می زنیم و مسئله حقوق زنان و آزادی سیاسی و آزادی بیان و مطبوعات و... را مطرح می کنیم اما حاضر نیستیم قدمی در این راه برداریم... در حالی که انجمن دفاع که فعالیتش معطوف به تمام زندانیان بود، به همت عماد باقی اقدامات خوبی کرده و می کند و اگر باقی سالهاست در زمینه دین و حقوق بشر فعالیت می کند در عمل هم فعال بوده است و از ده ها روشنفکر لائیک و دینی و غیر دینی که فقط حرف می زنند و شعار می دهند بهتر عمل کرده است! با شجاعت و بی مهابا هم عمل کرده و البته چوبش را هم می خورد.... امشب باقی در زندان است! و حکایت همچنان باقی است!
مصداق این سکوت و فقط شعار دادن همین عمل ماست! همه ساکتیم مثل این دو سال گذشته! همه منتظریم تا فرجی شود!.... همین چند سطر درباره مظلومیت او و ظلمی که به او می شود را من با ترس می نویسم، مبادا وبلاگم، خودم، آینده ام و... دچار مشکلی نشود!
منبع: وبلاگ خداي من
Subscribe to:
Comment Feed (RSS)
|